آیات تکان دهنده

آیاتی از کتاب خدا که واقعا تکان دهنده و بیدار کننده صاحب خردان است🌷

آیات تکان دهنده

آیاتی از کتاب خدا که واقعا تکان دهنده و بیدار کننده صاحب خردان است🌷

آیات تکان دهنده

اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم

لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
حشر21

🌴 اگر ما این قرآن ( عظیم الشأن ) را ( به جای دلهای خلق ) بر کوه نازل می کردیم مشاهده می کردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می گشت. و این امثال را برای مردم بیان می کنیم باشد که اهل ( عقل و ) فکرت شوند.

👌این آیه اشاره دارد به این حقیقت که نفوذ قرآن به قدری عمیق است که اگر بر کوهها نازل می‌شد آنها را با همه صلابت و استحکامی که دارند تکان می‌داد و متلاشی می‌کرد ، اما عجب از انسانهای سنگدلی است که آیات آن را می‌شنوند و تکان نمی‌خورند و کمترین تغییری نمی‌کنند 🌈
@mohkamat1

🙏 ربَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

🌈" اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن "💜

مفسر قرآن نیستم مطالب را برای خودم جمع آوری میکنم!
امیدوارم شما هم استفاده کنید

بایگانی

آیه 155 بقره


اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم
@mohkamat1

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ بقره155
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس ، گرسنگی ، و کاهش در مالها و جانها و محصولات، آزمایش می کنیم و تو ای پبامبر  به شکیبایان مژده بده !

بعد از ذکر مساله شهادت در راه خدا، و زندگى جاوید شهیدان ، و همچنین مساله صبر و شکر که هر کدام یکى از چهره هاى آزمایش الهى است ، در این آیه به مساله آزمایش به طور کلى و چهره هاى گوناگون آن اشاره مى کند
و به عنوان یک امر قطعى و تخلف ناپذیر مى فرماید:
"به طور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زیان مالى و جانى و کمبود محصولات آزمایش مى کنیم"(و لنبلونکم بشى ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات ).
و از آنجا که پیروزى در این امتحانات جز در سایه مقاومت و پایدارى ممکن نیست در پایان آیه مى فرماید: و بشارت ده صابران و پایداران را (و بشر الصابرین ).
آنها هستند که از عهده این آزمایشهاى سخت به خوبى بر مى آیند و بشارت پیروزى متعلق به آنها است ، اما سست عهدان بى استقامت از بوته این آزمایشها سیه روى در مى آیند.
آیه بعد صابران را معرفى کرده مى گوید: آنها کسانى هستند که هر گاه مصیبتى به آنها رسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم (الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون ).
توجه به این واقعیت که همه از او هستیم این درس را به ما مى دهد که از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشویم ، چرا که همه این مواهب بلکه خود ما تعلق به او داریم ، یکروز مى بخشد و روز دیگر مصلحت مى بیند و از ما باز مى گیرد و هر دو صلاح ما است .
توجه به این واقعیت که ما همه به سوى او باز مى گردیم به ما اعلام مى کند که اینجا سراى جاویدان نیست زوال نعمتها و کمبود مواهب و یا کثرت وفور آنها همه زودگذر است ، و همه اینها وسیله اى است براى پیمودن مراحل تکامل توجه به این دو اصل اساسى اثر عمیقى در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
بدیهى است منظور از گفتن جمله انا لله و انا الیه راجعون تنها ذکر زبانى آن نیست ، بلکه توجه به حقیقت و روح آن است که یکدنیا توحید و ایمان در عمق آن نهفته است .
و در آخرین آیه مورد بحث الطاف بزرگ الهى را براى صابران و سخت کوشان که از عهده این امتحانات بزرگ بر آمده اند بازگو مى کند و مى گوید: اینها کسانى هستند که لطف و رحمت خدا و درود الهى بر آنها است (اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة)
این الطاف و رحمتها آنها را نیرو مى بخشد که در این راه پر خوف و خطر گرفتار اشتباه و انحراف نشوند، لذا در پایان آیه مى فرماید: و آنها هستند هدایت یافتگان (و اولئک هم المهتدون ).
و به این ترتیب فشرده اى از مساءله بزرگ امتحان و هدف نهائى و چهره هاى مختلف ، و عوامل پیروزى و همچنین نتایج آن را در این چند جمله کوتاه روشن مى سازد.
@mohkamat1
نتیجه:
👇👇👇
1 - انسان بدون شک و تردید مورد امتحان و ابتلاء قرار می گیرد ( نون تأکید در لنبلونکم )
2 - این امتحان و ابتلاء همیشگی است ( لام در لنبلونکم یعنی هر آینه )
3 - در نوع ابتلاء و امتحان میتوان گفت در آیه ترتیب لحاظ شده است . یعنی خوف و دشوارتر از آن جوع و دشوارتر از جوع نقص است که در خود نقص هم به ترتیب نقص اموال و بالاتر از آن نقص انفس و دشوارتر نقص ثمرات است .
4 - نکته بسیار مهم و قابل دقت این است که برای صابرین تعبیر " بشر " آمده است . یعنی بشارت بده . بشارت در جایی است که خود فرد از آن مطلع نباشد . یعنی صابرین از اجر و مقام و پاداش والایی برخوردارند که خودشان هم عظمت آن را نمیدانند . اگر تعبیر آیه مثلا طوبی للصابرین یا فاز الصابرون بود این برداشت نمیشد . اما تعبیر به " بشّـــر " یعنی آگاهی دادن به فرد از چیزی که آز آن آگاهی ندارد بیانگر عظمت پاداش است .
5 - به " صابرین " بشارت بده بیانگر این است که مسلما تحمل این ابتلائات سخت و دشوار است و لذا باید صبر و پایداری پیشه نمود .بنابر این باید انسان در دنیا خود را آماده تحمل دشواری ها و ناخوشایندی ها کند تا مشمول بشارت الهی واقع گردد .

عضویت در کانال "آیات تکان دهنده"👇
https://telegram.me/joinchat/BzQ3nEAIOdgOTEg0GR3tNQ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۷
فرهاد عبداله زاده

18 ق


اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم
@mohkamat1
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ 18 ق
هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد جز آنکه در نزد او فرشته ی مراقب حاضر و آماده ای ( برای نوشتن ) است.
👇👇👇
«رقیب»؛ به معناى مراقب و «عتید»؛ به معناى کسى است که مهیّاى انجام کار است.
گروهی از مفسران معتقدند که «رقیب» و «عتید»، همان دو فرشته‌اى هستند که در آیه «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ» به عنوان «متلقیان»، از آنها یاد شده است. فرشته سمت راست، نامش «رقیب» و نویسنده کارهای خوب است و فرشته سمت چپ، نامش «عتید» و نویسنده کارهای بد است.
در آیه «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ...» سخن از ثبت و مراقبت دو فرشته از تمامى اعمال آدمى است، که گفتار انسان نیز بخشی از آن است، اما در آیه «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» بر الفاظ و سخنان او تکیه بیشتری می‌کند و ذکر دوباره آن در این آیه، از باب ذکر خاص بعد از عام است. که در همه جا می‌فهماند گوینده نسبت به خاص عنایت بیشتری دارد. و آن عنایت خاص به جهت اهمیت فوق العاده و نقش مؤثرى است که گفتار در زندگى انسان‌ها دارد، تا آنجا که گاهى یک جمله، مسیر یک اجتماع را به سوى خیر یا شر تغییر می‌دهد. همچنین به جهت این‌که بسیارى از مردم سخنان خود را بخشی از اعمال خویش نمی‌دانند، خود را در سخن گفتن آزاد می‌بینند، در حالى که مؤثرترین و خطرناکترین اعمال آدمى همان سخنان او است.
در روایتی، رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «فرشته دست راست نسبت به فرشته دست چپ فرمانروا است، هر گاه مسلمان کار نیکى انجام داد، فرشته دست راست ده برابر در نامه‌اش می‌نویسد، و هر گاه گناهى انجام داد و فرشته دست چپ خواست آن‌را به حسابش بنویسد، فرشته دست راست به او می‌گوید: دست نگهدار، و فرشته دست چپ هفت ساعت صبر می‌کند، اگر از این گناه به پیشگاه خداوند پوزش خواست و آمرزش طلبید آن گناه را به حساب او نمی‌نویسد، و اگر توبه نکرد یک گناه به حسابش می‌نویسد».🌴

در اینکه این دو فرشته چه سخنانی را می‏نویسند؟ در میان مفسران گفتگو است:

جمعی معتقدند همه را می‏نویسند، حتی ناله ‏ای را که دردمند در موقع درد سر می‏دهد! در حالی که بعضی دیگر عقیده دارند تنها الفاظ خیر و شر و واجب و مستحبّ یا حرام و مکروه را می‏نویسند و کاری به مباحات ندارند.

اما عمومیت تعبیر آیه نشان می‏دهد که تمامی الفاظ و گفتار آدمی ثبت می‏شود.

جالب اینکه در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که‏:

ان المؤمنین اذا قعدا یتحدثان قالت الحفظة بعضها لبعض اعتزلوا بنا، فلعل لهما سرا و قد ستر اللَّه علیهما!:

"هنگامی که دو مؤمن کنار هم می ‏نشینند و بحثهای خصوصی می‏کنند، حافظان اعمال به یکدیگر می‏گویند: ما باید کنار رویم، شاید آنها سری دارند که خداوند آن را مستور داشته".

راوی می‏گوید:" مگر خداوند عز و جل نمی‏فرماید ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ: "هیچ سخنی انسان نمی‏گوید مگر اینکه فرشته مراقب و آماده ثبت اعمال نزد آن حاضر است"؟

امام فرمود:
ان کانت الحفظة لا تسمع فان عالم السر یسمع و یری:

"اگر حافظان سخنان آنها را نشنوند خداوندی که از اسرار با خبر است می‏شنود و می‏بیند"!

از این روایت استفاده می‏شود که خداوند برای اکرام و احترام مؤمن بعضی از سخنان او را که جنبه سری دارد از آنها مکتوم می‏دارد، ولی خودش حافظ تمام این اسرار است.🌴

عضویت در کانال "آیات تکان دهنده"👇
https://telegram.me/joinchat/BzQ3nEAIOdgOTEg0GR3tNQ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۰
فرهاد عبداله زاده



اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ
حدید 20
🌴 بدانید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچه ای است طفلانه و لهو و عیّاشی و زیب و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن مال و فرزندان. در مثل مانند بارانی است که گیاهی در پی آن از زمین بروید که برزگران ( یا کفار دنیاپرست ) را به شگفت آرد و سپس بنگری که زرد و خشک شود و بپوسد. و در عالم آخرت ( دنیا طلبان را ) عذاب سخت جهنم و ( مؤمنان را ) آمرزش و خشنودی حق نصیب است. و باری ، بدانید که زندگانی دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست.💝💝💝💝💝

✅ (بدانید که زندگی دنیا بازیچه و بیهوده و زینت و مایه تفاخری میان شما و وسیله افزودن ثروت و اولاد است ، درست مانند بارانی که کفار از روییدن گیاهانش به شگفت می آیند و گیاهان به نهایت درجه رشد می رسند و به ناگاه می بینی که به زردی گراییده و خشک می شوند، دنیا چنین است و کفار در آخرت عذابی شدید دارند و برای مؤمنان مغفرت و رضوان الهی است و زندگی دنیا جز متاعی فریبنده نیست ) (لعب ) یعنی بازی نظامداری که غرض حقیقی ندارد و (لهو)یعنی هر عمل سرگرم کننده که انسان را از امور مهمه باز دارد و (زینت ) یعنی اینکه چیز مرغوبی را به چیزدیگری بیافزایند، تا مردم به خاطر جمالی که از این امر ضمیمه حاصل شده مجذوب آن چیز شوند، و (تفاخر)یعنی مباهات کردن به حسب و نسب و (تکاثر در اموال واولاد)یعنی فخر فروشی از بابت زیادی مال و فرزند.می فرماید زندگی دنیا عرضی زایل شدنی و سرابی باطل است که از پنج خصلت خالی نیست ، یا لعب و بازیچه است یا سرگرمی یا زینت و یا تفاخر و تکاثر و همه اینهاموهوماتی است که نفس آدمی به آنها دل می بندد و از کمالات و امور مهمه غافل می شود، از شیخ بهایی نقل شده که این پنج خصلت را بر پنج مرحله از عمر آدمی تطبیق داده ،(کودکی : بازی و لعب ، جوانی : سرگرمی و لهو، میانسالی :آراستن خود با مال وجمال و...، ابتدای کهولت : افتخار به گذشته و حسب و نسب و دوران سالخوردگی :حرص بر مال و اولاد).آنوقت خداوند در مقام تشبیه می فرماید: مثل زندگی دنیا در فریبندگی ظاهری وزوال زود رس ، درست مثل بارانیست که به موقع می بارد و باعث رویش گیاهان می شودو خرمی و بهجت آنها کفار را به تعجب وامی دارد، اما رفته رفته رو به زردی می گذارد وسرانجام گیاهی خشک و شکسته می شود، پس دنیا فانی و زودگذر است ، آنچه ابدیست آخرت است که اگر انسان اهل گناه و کفر بوده باشد عذابی شدید خواهد داشت و اگراهل ایمان و طاعت باشد به مغفرت و خشنودی خدا نایل خواهد شد. و اینکه مغفرت رابر رضوان مقدم نمود، به جهت آنست که برای نیل به رضوان خدا قبلا باید بوسیله مغفرت خدا تطهیر شد و اینکه مغفرت و رضوان را به خدا نسبت داد (به خلاف عذاب )برای آنست که اشاره کرده باشد، غرض اصلی خلقت مغفرت بوده ، نه عذاب ، اما خودانسان با خروج از روش عبودیت آن عذاب را باعث شده .و در آخر می فرماید:زندگی دنیا جز متاعی نیست که از آن بهره برداری می شود وبهره آن همان فریب خوردن با آنست (پس مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد و شما را ازمقصد حقیقی باز دارد، بلکه به عمل صالح بپردازید تا در آخرت از ثمرات آن بهره مندشوید).🌺
#حدید #حیات_دنیا
ادامه دارد👇👇👇


عضویت در کانال "آیات تکان دهنده"👇
mohkamat1@


👌بی ‏اعتنایی به دنیا به معنای بیهوده انگاری زمین و آسمان نیست. بیهوده انگاری مظاهر آفرینش خدا از نظر قرآن باطل و بینش کافران است: (و ما خلقنا السّماء و الأرض و ما بینهما باطلا ً ذلک ظنُّ الّذین کفروا فویلٌ للّذین کفروا من النّار)؛ ما آسمان و زمین و هر چه بین آنهاست بازیچه و باطل نیافریدیم. این گمان کافران است. وای بر کافران از عذاب سخت آتش دوزخ. نظام کیهانی بی‏هدف نیست. این پندار باطل کافران است که می‏گویند جهان هستی همین دنیاست و بس و این زندگی با مرگ پایان می‏پذیرد و انسان با مردن نابود می‏شود و جهان به سمت نابودی در حرکت است؛ سرّ بطلان این پندار این است که خداوند حکیم است و حکیم هرگز کار بیهوده و بی‏هدف نمی‌کند و همان‏طور که قبلا ً بیان شد نظام غیر از «زندگی دنیا» است که به دیدگاه انسان و بینش او ارتباط دارد. قرآن می‏فرماید: (إعلموا أنّما الحیاة الدّنیا لعِب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الأموال و الأولاد کمثل غیثٍ أعجب الکُفّارَ نباته ثم یهیج فتره مُصفرّاً ثم یکون حُطاماً و فی الآخرة عذاب شدید و مغفرة من اللّه و رضوان و ما الحیاة الدّنیا إلّا متاع الغرور)؛ بدانید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچه‏ای کودکانه است و لهو و سرگرمی و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرصِ افزودن مال و فرزندان. این حقیقت دنیاست و در مَثَل مانند بارانی است که به موقع ببارد و گیاهی در پی آن از زمین بروید که برزگر یا کافران دنیاپرست را به شگفت آرد و سپس بنگری که زرد و خشک شود و بپوسد. در جهان آخرت دنیاطلبان را عذاب سخت جهنم و مؤمنان را آمرزش و نیز خشنودی الهی نصیب است. بدانید که دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست. بنابراین، غفلت، سرگرمی، تجمّل، تفاخر و تکاثْر دوران‏های پنج گانه انسان دنیا مدار را تشکیل می‏دهد.
نخست دوران کودکی است که زندگی در هاله‏ای از غفلت، بی‌خبری و بازی فرو می‏رود. سپس مرحله نوجوانی فرا می‏رسد و سرگرمی جای بازی را می‏گیرد. در این مرحله انسان به دنبال مسائلی است که او را به خود سرگرم سازد و از مسائل جدّی دور دارد. مرحله سوم، مرحله جوانی، شور، عشق و تجمّل پرستی است. در مرحله چهارم احساسات کسب «مقام و فخر» در انسان خودنمایی می‏کند و در مرحله پنجم به فکر افزایش مال و جمع ثروت و نفرات می‏افتد.
قرآن همه این مراحل را متاع فریب و نیرنگ می‏داند. بنابراین، دنیا ابزاری است برای خودفریبی و فریب‌دادن دیگران. این در مورد کسانی است که دنیا را هدف نهایی خود قرار می‏دهند، به آن دل می‏بندند، بر آن تکیه می‏کنند و آخرین آرزویشان دست یازیدن به آن است.
اما اگر مواهب این جهان مادی وسیله‏ای برای وصول به ارزش‏های والای انسانی و سعادت جاودان باشد، هرگز دنیای مذموم نیست، بلکه مزرعه آخرت و پلی برای رسیدن به هدف‏های بزرگ است.
توجه به دنیا و مواهب آن به عنوان «گذرگاه» (مَمَرّ، مَعْبَر) یا «قرارگاه» (مَقَرّ) دو جهت گیری مختلف به انسان ارائه می‏دهد که یکی مایه نزاع، فساد، تجاوز، بیدادگری، طغیان و غفلت است و دیگری وسیله داد، آگاهی، ایثار، فداکاری، برادری و گذشت است. یکی عِفریت جهل و نِفْریت ظلم است و دیگری فرشته علم و همای عدل است، یکی طغوای نابخردان است و دیگری تقوای خردمندان.
قرآن حکیم برای هر یک از مراحل یاد شده دنیای مذموم گاهی یک یا چند آیه نازل فرموده است. گاهی به عنوان «لهو ولعب»، مانند: (و ما الحیاة الدنیا إلّا لعِب و لهو) و گاهی به عنوان «متاع غرور»، مانند: (و ما الحیاة الدّنیا إلا متاع الغرور) و زمانی به عنوان «متاع قلیل»، مانند: (قل متاع الدّنیا قلیل و الآخرة خیر لمن اتّقی)؛ ای رسول ما بگو که زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر که خداترس باشد بسیار بهتر از دنیاست و گاهی به عنوان «متاع ناچیز»، مانند: (تبتغون عرض الحیاة الدّنیا)؛ خواهان متاع و سرمایه ناچیز دنیا هستید.
بنابراین، زمین، آسمان، ابر، باد، مه، آفتاب و ماهتاب سراسر آیات الهی و مظاهر جمال و جلال حق، نشانه حق، مجرای فیض، آینه دار خداوند و ظهور حکمت عملی و پیاده شده آن است و هرگز دنیای مصطلح نیست، بلکه دنیا همان قراردادهای ویژه‏ای است که جهت زندگی مادی برنامه ریزی می‏شود و انسان فریب آن‏ها را می‏خورد؛ مانند: فخرها، خیال زدگی‏ها، دلباختگی‏ها، پیوندهای اعتباری، القاب، پست و مقام و جاه.🌺
ادامه دارد👇👇👇
عضویت در کانال "آیات تکان دهنده"👇
mohkamat1@

امیر مؤمنان (علیه‏السلام) با واژگانی بلیغ و زیبا دنیا را چنین معرفی می‏فرماید: «تغرّ و تضرّ و تمرّ إنّ اللّه تعالی لم یرضها ثواباً لأولیائه و لا عقاباً لأعدائه وإنّ أهل الدّنیا کرکبٍ بینا هم حَلّوا إذ صاح بهم سائقهم فارتحلوا»[3]؛ دنیا با زینت و آرایش خود فریب می‏دهد و به بلا و گرفتاری‏هایش زیان می‏رساند و به سرعت و شتاب می‏گذرد. خداوند سبحان بر اثر حقارت و پستی دنیا راضی نگشت که آن را پاداش دوستان خود یا کیفر دشمنانش قرار دهد. اهل دنیا مانند کاروانی هستند که در حالی که فرود آمده اند تا رفع خستگی کنند ناگاه راننده آنان برآنها بانگ زند: کوچ کنید که این مکان جای استراحت نیست. پس کوچ کنند. از این رو با سفارش اکید فرمود: «فعلیکم بالجدّ و الاجتهاد و التّأهب و الاستعداد و التزوّد فى منزل الزّاد و لاتغرنّکم الحیاة الدّنیا کما غرّت من کان قبلکم مِن الأمم الماضیه و القرونِ الخالیة...»[4]؛ بر شما باد به سعی و کوشش به طاعت و بندگی، آماده بودن و توشه برداشتن برای سفر آخرت در جای توشه گرفتن. زندگی دنیا شما را فریب ندهد، چنان‏که پیشنیان شما را که گذشتند و رفتند فریب داد؛ آنان که شیر آن را دوشیدند و فریب آن را خوردند و شماره آن را از بین برده روزهایش را به بی‏خبری به سر بردند و تازه آن را کهنه کردند، خانه‏هایشان گورها و دارایی آنان میراث دیگران گردید. هر که بر سر گورشان آمد نمی‏شناسند و به کسی که برایشان بگرید اهمیت نمی‏دهند، و به کسی که آنان را بخواند پاسخ نمی‏دهند: «فاحذروا الدّنیا فإنّها غدّارة غرّارة خَدوع، معطیة منوع، مُلبسة نزوع، لا یدوم رخاؤها و لا ینقضی عناؤها و لا یرکد بلاؤها»[1]؛ پس از دنیا بپرهیزید که بسیار مکرکننده فریب دهنده و بازی دهنده است. بخشنده‏ای است پس گیرنده و پوشاننده‏ای است کَننده (اگر چند روزی به کسی روی آورد و کالایی به او ارزانی داشت، به زودی به او پشت کرده، از او پس می‏گیرد). آسایش آن همیشگی نیست، رنج آن به سر نمی‏رسد،و بلا و درد آن آرام نمی‏گیرد.

🌹بهترین شیوه ی مواجهه با دنیا را در کلام مولای متقیان علی (ع) می یابیم: دنیا نزد خردمندان چونان سایه ای است که هنوز گسترش نیافته کوتاه می گردد و هنوز فزونی نیافته کاهش می یابد. خطبه 63
دنیا خوش منظر و شیرین است که به سرعت به سوی خواهانش می رود و فریبنده را می فریبد . سعی کنید با بهترین زاد وتوشه از آن کوچ کنید . بیشتر از کفاف و نیاز خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید. خطبه 63 🌺
عضویت در کانال "آیات تکان دهنده"👇
mohkamat1@
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۳۵
فرهاد عبداله زاده




اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم

لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ

 اگر ما این قرآن ( عظیم الشأن ) را ( به جای دلهای خلق ) بر کوه نازل می کردیم مشاهده می کردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می گشت. و این امثال را برای مردم بیان می کنیم باشد که اهل ( عقل و ) فکرت شوند. حشر 21

این آیه اشاره دارد به این حقیقت که نفوذ قرآن به قدری عمیق است که اگر بر کوهها نازل می‌شد آنها را با همه صلابت و استحکامی که دارند تکان می‌داد و متلاشی می‌کرد ، اما عجب از انسانهای سنگدلی است که آیات آن را می‌شنوند و تکان نمی‌خورند و کمترین تغییری نمی‌کنند 🌈


تفسیر المیزان - خلاصه
(لو انزلنا هذا القر ان علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون ):(و اگر ما این قرآن را بر کوهی نازل کرده بودیم ، مسلما او را می دیدی که خاشع گشته و از ترس خدا متلاشی می شود، این مثلهایی است که ما برای مردم می زنیم تا شاید تفکر کنند)منظور آیه شریفه ، تعظیم امر قرآن است ، به جهت اشتمال بر معارف حقیقی و اصول شرایع و عبرتها و مواعظ و وعد و وعیدهایی که در آن است و نیز به جهت اینکه کلام خدا عظیم است ، می فرماید: اگر ممکن بود که این قرآن بر یک کوه ، با همه غلظت وسختی که دارد، نازل شود، قطعا می دیدی که کوه با آنهمه صلابت و غلظت و بزرگی ومقاومتی که دارد، از ترس خدا متأثر و متلاشی می شد، ووقتی حال کوه در برابر قرآن چنین است ، انسان اشرف مخلوقات سزاوارتر از آنست و باید وقتی که قرآن بر اوتلاوت می شود، یا خودش آن را مطالعه می کند، قلبش خاشع گردد، پس انسانهایی که نه تنها در برابر قرآن خاشع نمی شوند، بلکه از در مخالفت و انکار آن بر می آیند قلبهایشان از کوه هم سختر و نفوذ ناپذیرتر است .و در آخر می فرماید این مثل و سایر امثالی که ما برای مردم می زنیم به جهت آنست که قوه تفکرشان به کار بیافتد و بیاندیشند که چنین قرآنی شایسته است که در آن تدبرشود، و در نتیجه به هدایتی که از طریق عبودیت مطرح نموده ، هدایت بیابند وبه کمال سعادت برسند.
 راجع به اینکه چرا خداوند به حضرت موسی امر فرمود که به کوه نظر کن، جناب ملاصدرا تعبیر زیبایی دارند. ایشان می فرماید که: کوه، عارف ترین موجود در عالم آفرینش است و خداوند در شأن آن فرمود: « لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ » یا در جای دیگر خداوند می فرماید: « یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ »  کوه را همدل و هم جان حضرت داوود می کند تا با او نغمه سرایی کند. حتی جناب ملاصدرا در اینجا آیه « وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ »  را هم مصداق سخن خویش قرار می دهد. در این آیه هم می بینیم که خداوند زیباترین تجلی خود را به کوه مثال می زند. بنا بر همین شواهد ایشان نتیجه می گیرد که کوه، عارف ترین موجود است.

خداوند در اینجا می خواهد حقیقتی را متولد کند و آن عشق است. لذا این امتزاج و تناکه بین آن حقیقت و کوه صورت می گیرد. اتفاقاً مولوی هم اشاره به همین موضوع دارد:

جسم خاک از عشق در افلاک شد / کوه در رقص آمد و چالاک شد

البته غالب عرفا و بزرگان ، کوه را نشانه از انانیّت گرفته اند و این تعبیر درستی است چرا که در جمله بعدی [در آیه تجلی] همین معنا مستفاد می شود؛ آنجا که خداوند بر کوه تجلی می کند و موسی بیهوش می گردد. اما در اینجا بحث بر سر مفهوم «صَعِق» است؛ آیا این کلمه به معنای بیهوشی است و حضرت موسی واقعاً غش کرد؟ آیا تمنای چیزی کرد که تحمل آن را نداشت؟ یا اینکه این بیهوشی به معنای هشیاری عرفانی است که بعد از خروج از مقام انانیّت بدست می آید؟


عضویت در کانال "آیات تکان دهنده"
mohkamat1@

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۱۴
فرهاد عبداله زاده